بین مطالب وب سایت جستجو کنید

دانلود کردن .


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
مسعود
12:39
جمعه 7 شهريور 1393
داستان عاشقانه و بسیار غمگین
شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو.
 
مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :
 
سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.
 
 دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند.
 
علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.
 
یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ.
پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….
 
پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود.
 
پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…
تعداد بازدید از این مطلب: 315
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه!! , ,
بازدید : 315
مسعود
12:38
جمعه 7 شهريور 1393
داستان کوتاه و بسیار عاشقانه ایستگاه عشق

باز رسیدیم به ایستگاه
بارون همه جا رو خیس کرده بود
شب بود…
راه زیادی رو پیاده گذرونده بودیم…
خسته بودیم گفتیم بقیه راه رو با اتوبوس بریم…
بخار از دهنت بیرون میومد… خستگی رو توی چشمات میدیدم
یادته… عشقم بودی…
مث این فیلما کاپشن خودمو دادم بهت که به حساب سرما نخوری… رسیدم خونه با اینکه کاپشنمو دادم بهت ولی سرما نخوردم!
گذشت و گذشت و گذشـــــــــــــــــت…

حالا اومدم توی همون ایستگاه اینبار تنها بودم!!!
هوا سرد بود… ولی کاپشنم تنم بود…!!!
رسیدم خونه… جلوی آینه وایستادم یه چیزی نظرمو جلب کرده بود
یه سری موهای سفید لابلای موهای مشکیم بود…
یه چایی داغ بعدشم خواب…
صبح فردا رسید… حس بدی بود
سرما خورده بودم تنهای تنها…

تعداد بازدید از این مطلب: 323
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه!! , ,
بازدید : 323
مسعود
12:38
جمعه 7 شهريور 1393
او لایق عشق بزرگ من نبود! (داستان)

باز هم بیخودی قهر کرده بود و من هم از سر لج خودم را بخاطر غرورم به بی خیالی زده بودم !

بعد از چند روز که صبرم به ته رسیده بود طاقت نیاوردم و گوشی را برداشتم تا از دلش در بیارم . . .

هر چی sms میدادم بهش تحویل داده نمیشد،منم عادت نداشتم موقع منت کشی و این بازیا هی زنگ بزنم !

فکر میکردم مشکل از سیم کارتشه واسه همین هر چند ساعت در میون باز یه sms میدادم تا شاید بهش برسه اما . . .

دیگه داشتم دیوونه میشدم،یه هفته ای میشد که صداشو نشنیده بودم تصمیم گرفتم غرورمو بزارم کنار !

گوشی رو برداشتم و زدم بیرون از خونه یه کوچه خلوت پیدا کردم نشستم یه کنج شمارشو گرفتم . . .

اما بجای شنیدن صدای عشقم تنها صدایی که به گوشم خورد دِ موبایل سِت ایز آف بود !

دیوونه بودم دیوونه تر شدم،به هرجایی که قبلا می تونستم پیدایش کنم سر زدم . . .

اما اثری ازش نبود و من میبایستی که واقعیت را باور می کردم !

او رفته بود و من مانده بودمو دوستت دارم هایی که هرگز خوانده نشد . . .

حالا نمی دانم کدام یک مقصر بودیم من یا او ؟ ! ؟

او لایق عشق بزرگ من نبود یا من او را خوب نشناخته بودم . . .

چه ساده از هم دور شدیم هـِـی خــــــُــدا ! ! !

تعداد بازدید از این مطلب: 318
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه!! , ,
بازدید : 318
مسعود
12:37
جمعه 7 شهريور 1393
متن های عاشقانه زیبا و غم انگیز

گفته بودم اوج می گیرم

در خیالم چون کودکی ها

با نگاهت مست و بی جان

با هزاران رنگ بی معنا

با قراری سرد و لبریز از تمنا

لرزش دستان بی جان

خاطراتی گنگ و نا مفهوم

کرده بودی راهی از نو به رویم

……به ادامه مطلب بروید.

تعداد بازدید از این مطلب: 314
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه!! , ,
مسعود
12:36
جمعه 7 شهريور 1393
اشعارعاشقانه کوتاه و دل انگیز

با من بی کس تنها شده، یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان
من بی برگ خزان دیده دگر رفتنی ام
تو همه بار و بری، تازه بهارا تو بمان
داغ و درد است همه نقش و نگار دل من
بنگر این نقش بخون شسته نگارا تو بمان
زین بیابان گذری نیست سواران را لیک
دل ما خوش به فریبی است، غبارا تو بمان
هر دم از حلقه عشاق، پریشانی رفت
بسر زلف بتان! سلسله دارا تو بمان
شهریارا، تو بمان بر سر این خیل یتیم
پدرا، یارا، اندوه گسارا تو بمان
سایه، در پای تو، چون موج، دمی زار گریست
که سر سبز تو باد کنارا تو بمان
هوشنگ ابتهاج

به ادامه مطلب بروید.

تعداد بازدید از این مطلب: 316
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه!! , ,
مسعود
12:35
جمعه 7 شهريور 1393
گلچین زیبا ترین دست نوشته های حسین پناهی

۱- من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم!
دین را دوست دارم
ولی از کشیش ها می ترسم!
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم!
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم!
کودکان را دوست دارم

به ادامه مطلب بروید.

تعداد بازدید از این مطلب: 301
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه!! , ,
مسعود
12:34
جمعه 7 شهريور 1393
چه حالیم زیر بارون (شعر عاشقانه)

ღ دِلم داغون ღ

♀ توام با اون ♂

☂ زيرِه بارُون ☂

↦ رَفتي آروم ↤

♞ سَرت گَرمُو ♞

♝ تنم سَردو ♝

ツ لَبات خَندون ツ

ه چشام گريُون ه

❣ دِلت قُرصُ ❣

❤ دلم ويرون ❤

✗چِه حاليم✗

☂ زيرِه بارون ☂

↷ فِرشتَم شـــد ↶

↯ واسَم حيوون ↯

✘ بازَم سيگار ✘

♒ كِه سوخت آروم ♒

تعداد بازدید از این مطلب: 310
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه!! , ,
بازدید : 310
مسعود
12:33
جمعه 7 شهريور 1393
مطلب جالب و خواندنی درباره خوشبختی

خوشبختی نامه ای نیست که یک روز، نامه رسانی، زنگ در خانه ات را بزند و آنرا به دستهای منتظر تو بسپارد.

خوشبختی، ساختن عروسک کوچکیست از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر…

به همین سادگی،

به خدا به همین سادگی؛

اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر…

خوشبختی را در چنان هاله ای از رمز و راز، لوازم و شرایط، اصول و قوانین پیچیده ی ادراک ناپذیر فرو نبریم که خود نیز درمانده در شناختنش شویم…

خوشبختی همین عطر محو و مختصر تفاهم است که در سرای تو پیچیده است

*********

كودكی

از خدا پرسید خوشبختی را کجا میتوان یافت

خدا گفت ان را در خواسته هایت جستجو کن

و از من بخواه تا به تو بدهم با خود فکر کرد و فکر کرد

گفت اگر خانه ای بزرگ داشتم بی گمان خوشبخت بودم

خداوند به او داد

گفت اگر پول فراوان داشتم یقینا خوشبخت ترین مردم بودم

خداوند به او داد

اگر ….. اگر ……. و اگر……..

اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود

از خدا پرسید حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم

خداوند گفت باز هم بخواه

گفت چه بخواهم هر انچه را که هست دارم

گفت بخواه که دوست بداری

بخواه که دیگران را کمک کنی

بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی

و او دوست داشت و کمک کرد

و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها می نشیند

و نگاه های سرشار از سپاس به او لذت می بخشد

رو به آسمان کرد و گفت خدایا خوشبختی اینجاست

در نگاه و لبخند دیگران

تعداد بازدید از این مطلب: 335
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه!! , ,
بازدید : 335
مسعود
12:32
جمعه 7 شهريور 1393
دوستت دارم به 24 زبان مختلف

 1- افغانی ………..صدقه تو شونوم!………….!Sadghe to shonom

2- انگلیسی ……………..آی لاو یو!……………………!I love you

3- ایتالیایی …………………تی آمو!……………………..!Ti amo

4- اسپانیایی …………….ته کویرو !………………………!Te quiro

5- آلمانی ………….ایش لیبه دیش!………………!Isch liebe dich

6- آلبانی ……………………..ته دوه!……………………….!Te dua

7- ترکی …………….سنی سویوروم!……………..!Seni seviyurom

8- پرتغالی ………………….او ته آمو!………………….!Eu te amo

9- چینی ………………….وو آی نی!………………………!Wo ai ni

10- چکی …………………میلوجی ته!…………………….!Miluji te

11- روسی ………………یا تبیا لیوبلیو!………………!Ya tebya liub liu

12- ژاپنی ……………………آیشیتریو !………………………!Aishiteru

13- سویدی …………یاگ السکار دای!……………….!Yag Elskar dai

14- صربستانی ……………….ولیم ته!……………………!Volim te

15- عربی …………………..انا یحیبک!……………….!Ana Behibbek

16- فارسی …………….دوست دارم!…………………..!Dooset daram

17- فرانسوی ……………….ژ ت آیمه!…………………….….!Je t aime

18- فیلیپینی ……………..ماهال کیتا!……………………..!Mahal kita

19- کره ای ……………..سارانگ هیو!…………………….!Sarang heyo

20- لهستانی ………………کوهام چو!……………………!Koham chew

21- مجارستانی ……………..سرتلک!…. ……………………..!Szeretlek

22- ویتنامی ……………….آن یه و ام!……………………..!An ye u em

23- یونانی …………………….سغه پو!………………………!Sagha paw

24- یوگسلاوی …………….یا ته وولیم!…………………….!Ya te vo

تعداد بازدید از این مطلب: 285
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه!! , ,
بازدید : 285
مسعود
12:31
جمعه 7 شهريور 1393

مفهوم عشق از دریچه نگاه اشترنبرگ

مفهوم عشق از دریچه نگاه اشترنبرگ

 تاکنون تست های روانشناسی زیادی دیده ایم، اما یکی از مشهورترین این نمونه ها مثلث عشقی «اشترنبرگ» است که به نوعی می توان آن را متفاوت تر و بسیار درست تر از رقیبان دانست. «اشترنبرگ» یکی از بزرگترین روانشناسان جهان است. او جزو اولین کسانی است که تست روانشناسی را معمول کرده است.

عشق از نگاه اشترنبرگ

به نظر اشترنبرگ عشق یک مثلث است و بهترین عشق به مثلث متساوی الاضلاع شباهت دارد. عشق تشکیل شده از سه عنصر است، صمیمیت، تعهد و دوست داشتن. عشق زمانی بهترین حالت را خواهد داشت که هر یک از 3 عنصر را تقریبا به طور یکسان داشته باشد.

دستورالعمل:

در جای خالی هر یک از کلمات مقیاس زیر ابتدا اسم کسانی را که دوست دارید یا شیفته او هستید بنویسید، بعد مشخص کنید که تا چه اندازه با هر یک از جملات موافق هستید. برای این کار از مقیاس 9 درجه ای که در آن «1 = اصلا؛ 3 = به طور متوسط؛ 9 = به طور کامل) است استفاده کنید. از بقیه اعداد بین 1 و 9 براساس سطح موافقت خود با جملات کمک بگیرید.

1- به شدت در فکر راحتی ………….. هستم.

2- با ………….. روابط بسیار گرمی دارم.

3- در مواقع دشوار، می توانم روی ………….. حساب کنم.

4- ………….. می تواند در مواقع دشوار روی من حساب کند.

5- آماده ام هر چه دارم با ………….. قسمت کنم.

6- ………….. خیلی مرا از نظر عاطفی حمایت می کند.

7- ………….. را از نظر عاطفی خیلی حمایت می کنم.

8- با ………….. خیلی خوب ارتباط برقرار می کنم.

9- در زندگی خود، خیلی به ………….. بدهکار هستم.

10- خیلی خودم را به ………….. نزدیک احساس می کنم.

11- با ………….. روابط بسیار خوشایندی دارم.

12- به نظر خودم ………….. را خوب درک می کنم.

13- ………….. مرا خیلی خوب درک می کند.

14- فکر می کنم که می توانم به ………….. افتخار کنم.

15- برخی اسرار خودم را در اختیار ………….. می گذارم.

16- هیچ چیزی مرا به اندازه دیدن ………….. برنمی انگیزد.

17- تعجب می کنم که در طول روز نیز خواب ………….. را می بینم.

18- رابطه من با ………….. خیلی رمانتیک است.

19- شخصا، ………….. را خیلی جذاب می دانم.

20- به نظر من ………….. یک فرد ایده آل است.

21- اصلا نمی توانم فکر کنم که فرد دیگری مثل ………….. بتواند مرا اینقدر خوشحال کند.

22- ترجیح می دهم با ………….. صمیمی باشم نه با شخص دیگر.

23- هیچ چیز مهمتر از رابطه من با ………….. نیست.

24- مخصوصا دوست دارم که با ………….. رابطه عاطفی داشته باشم.

25- در رابطه من با ………….. تقریبا احساس و عواطف وجود دارد.

26- واقعا ………….. را دوست دارم.

27- نمی توانم بدون ………….. زندگی کنم.

28- رابطه من با ………….. خیلی پاک و صمیمی است.

29- وقتی فیلم های عاطفی نگاه می کنم و وقتی رمان می خوانم به یاد ………….. می افتم.

30- در مورد ………….. همیشه خیالپردازی می کنم.

31- متقاعد شده ام که ………….. را دوست دارم.

32- تلاش من این است که رابطه صمیمانه ام را با ………….. حفظ کنم.

33- به علت تعهدی که نسبت به ………….. دارم، اجازه نمی دهم کسی بین ما دخالت کند.

34- معتقدم که رابطه من با ………….. همیشه ثابت خواهد بود.

35- هیچ چیزی نمی تواند در تعهد من نسبت به ………….. خلل وارد کند.

36- عشق من نسبت به ………….. تا آخر عمرم باقی خواهد ماند.

37- همیشه نسبت به ………….. احساس مسئولیت خواهم کرد.

38- تعهد من نسبت به ………….. بسیار سفت و سخت است.

39- نمی توانم تصور کنم که بین من و ………….. فاصله بیفتد.

40- در مورد عشق خود نسبت به ………….. تردید ندارم.

41- رابطه خودم را با ………….. دائمی می دانم.

42- رابطه خودم را با ………….. یک تصمیم گیری عاقلانه می دانم.

43- خودم را نسبت به ………….. مسئول می دانم.

44- تصمیم دارم به رابطه خود با ………….. ادامه دهم.

45- حتی زمانی که ………….. رفتار نامناسب دارد، سعی می کنم رابطه خود را با او حفظ کنم.

نمره گذاری

از 45 جمله نوشته شده در بالا، 15 جمله اول صمیمیت، 15 جمله بعدی دوست داشتن زودگذر و 15 جمله آخری تعهد را منعکس می کنند. اعدادی را که در جلوی هر گروه 15 جمله ای گذاشتید جمع کنید تا سطح شما در 3 عنصر عشق معلوم شود. برای تغییر نتایج خود می توانید به درجه بندی زیر نگاه کنید:

مقایسه نتایج خود با نتایج دیگران    صمیمیت     دوست داشتن        تعهد
  %15                85                73                                   95               

30%               96                85                                   102             

50%              108               98                                    111             

70%              120               111                                   120            

85%              131                123                                  129            
 

با ارزیابی شدت نسبی سه عنصر عشق، می توانید از تفسیر های زیر کمک بگیرید تا بدانید که همسر خود را چقدر دوست دارید.

فقدان عشق: در این نوع رابطه هیچ یک از عناصر عشق وجود ندارد! این رابطه را در زندگی روزانه با مردم عادی داریم. اگر احساس تان درباره طرف مقابل از این نوع باشد، می توان گفت: «رابطه تان در معرض خطر است!»

همدلی: این احساس زمانی دست می دهد که دوست داشتن و تعهد به مقدار کم حضور داشته باشند اما صمیمیت در حد بالایی باشد. این احساس را معمولا در مورد دوستان صمیمی داریم.

شور و شوق: از ویژگی های روابطی است که در آنها دوست داشتن شدید است اما صمیمیت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارند.

عشق خالی: زمانی احساس می شود که تعهد قوی باشد اما دوست داشتن و صمیمیت در سطح پایینی قرار می گیرند.

عشق رمانیتک: محبت و صمیمیت شدید است اما به اندازه کافی زندگی مشترک یا تجربه مشترک ندارند تا متقابلا احساس تعهد کنند.

عشق عاطفی: صمیمیت و تعهد شدید است اما احساس ضعیف!

عشق ساده لوحانه: دوست داشتن و تعهد بالاست اما صمیمیت ضعیف است. در زوج هایی دیده می شود که یک عنصر مشترک قوی دارند و به همین دلیل تصمیم می گیرند ازدواج کنند حتی اگر یکدیگر را نشناسند. آنها پس از آنکه نسبت به هم متعهد می شوند احساس صمیمیت می کنند، گاهی هم احساس می کنند همدیگر را دوست دارند.

عشق آرمانی: این عشق کامل 3 عنصر را به طور سخاوتمندانه در خود دارد، همانطور که اشترنبرگ می گوید: «رسیدن به این مرحله خیلی آسانتر از نگه داشتن آن است.»

تعداد بازدید از این مطلب: 396
موضوعات مرتبط: مطالب عاشقانه!! , ,
بازدید : 396

صفحه قبل 1 صفحه بعد

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید
تمام حقوق اين وب سايت متعلق به هر چیزی مي باشد | طراحی قالب : تم ديزاينر